نجوا با امام عصر عجل الله تعالی فرجه ۵

شب سوم محرم ۱۴۴۵

اگرچه ندیدی وفاداری از من
مبادا دمی چشم برداری از من


خجالت زده هستم آقا که سر زد
بدون توجه گنه کاری از من


امام زمانم دعاهای خیرت
دوا کرده یک عمر، بیماری از من


مرا یک سحر راهی کربلا کن
بیا و سحر کن شب تاری از من


به جز گریه بر داغ جدّ غریبت
متاعی ندارم، خریداری از من؟


بمیرم بر احوال زینب که فرمود
کجایی حسینم؟ خبر داری از من؟

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *