ای سلیمان، موری آمد بر درت
رد مکن ما را به جان مادرت
صد هزاران چون سلیمان، مور تو
چون کلیم الله، بسی در طور تو
بر درِ دولتسرایت آمدم
تا زنم بوسه به پایت آمدم
ای انیس و مونس دیرینهام
میزنم سنگ تو را بر سینهام
آنقدر در میزنم این خانه را
تا ببینم روی صاحبخانه را
آمدم در را به رویم وا کنی
آمدم خود را به من اِعطا کنی