محرم ۱۴۴۶| مرداد ۱۴۰۳ | تهران
گذشت ماه محرم، نیامده خورشید
برای ختم شب غم، نیامده خورشید
برای این همه سالی که مانده در صحرا
چه پاسخی بدهم من به مادرش زهرا
نشد که لحظهای از غربتش بکاهم من
شکستهام دل او را، پر از گناهم من
گذشت ماه محرم، رسیده ماه صفر
رسیده عمهی او بین کینههای گذر
گذار آل علی، بین خیبر افتاده
به سینههای همه، بغض حیدر افتاده
رسیده روضه به خاکستر و سرِ سجاد
بلند مرتبه رأسی ز روی نی افتاد