نجوا با امام عصر عجل الله تعالی فرجه ۴۷

فاطمیه ۱۴۴۶ | آبان ۱۴۰۳ | تهران | حسینیه همدانی

اگر هنوز شام ما سحر به نور تو نشد
هنوز کوچه‌های ما پر از عبور تو نشد


دلیل فاصله شده گناه سینه‌های ما
که سینه‌های ما دمی پر از شور تو نشد


چقدر پیش چشم تو گناه کرده منتظر
کسی به فکر غربت دل صبور تو نشد


چه انتظار و ندبه‌ای که آخر توسلات
حوائج دل همه فقط ظهور تو نشد

دوباره مجلس عزا، دوباره خون‌جگر شدی
دوباره بی‌قرارِ آن ندای پشت در شدی


میان شعله مادرت، خلیل را صدا زده
تو بی‌گمان شنیده‌ای که دست بر کمر شدی


میان شعله دیده‌ای جسارت غلاف را
میان کوچه شاهد جفای چهل نفر شدی

امام غائب از نظر، بیا عزیز منتظَر
که با ظهور تو شب غم علی، شود سحر

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *