فاطمیه ۱۴۴۶| آبان ۱۴۰۳ | اصفهان
ندارم غیر تو پشت و پناهی
نگاهی کن، نگاهی کن، نگاهی
چه کم گردد ز تو گر مُفلسی را
دهی از لطف، سوی خویش راهی
گدایی بیپناه و شرمگینم
ندارم در بساطم هیچ آهی
گذشت عمر گران اما به هجران
خداوندا ندیدم روی جانان
جوونی طی شد و پیری سر اومد
ولی محبوب ما از ره نیومد
نمیدونم عزیزِ جون، کجایی
امان از داغ و از درد جدایی
به قربون قد رعنای مهدی
فدای صورت زیبای مهدی
سر و جون و تموم هستی من
فدای خاک زیر پای مهدی