نجوا با امام عصر عجل الله تعالی فرجه ۶۵

۱۹ شعبان ۱۴۴۶| بهمن ۱۴۰۳ | تهران

همه زندگی و وجود ما
لِتُرابِ مَقدَمِکَ الفِداء


عَظُمَ البلاء، بَرِحَ الخِفاء
به خدا تویی همه هستِ ما


ملکوت، غرقِ به زمزمه
بُوَد این ندا به لبِ همه


که بیا بیا، گلِ فاطمه
که کنی وَانکَشَفَ الغِطاء


من اگرچه رو سیه و بَدَم
نکنی ز درگه خود ردم


به تو گفته‌ام غمِ بی‌حدم
و اِلی جِنابِکَ مُشتَکی


صلوات حق به جمال تو
به تو و قشنگی خال تو


حَسُنَت جمیعُ خِصال تو
به کمالکَ بَلَغَ العُلی


تو اگر کنی سوی ما نظر
ز غم و بلا چه غمی دگر


شب تیره با تو شود سحر
و به نورِ وَجهِکَ مُنتها


به فدای چشمِ ز خون تَرَت
تو بیا به ناله‌ی مادرت


و قسم به جدّ مطهّرت
و هوَ الشّهیدُ بِکربلا


زد اگر کسی، درِ خانه‌ات
دل ماست کرده بهانه‌ات


که به جست‌و‌جوی نشانه‌ات
ز صبا گرفته بشارتی

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *