تا کِی طرید، حجت یزدان، ولیّ عصر
تا کِی غریب، بین بیابان، ولیّ عصر
با درد و غصههای همه غصه میخوری
در قلب توست، درد فراوان، ولیّ عصر
از وقت هجرت تو به دریای بیکسی
مهجور مانده عترت و قرآن، ولیّ عصر
ما غرق ظلمتیم و بیا و دگر نمان
در پشت ابر، ای مه تابان، ولیّ عصر
صاحب عزا، عزای جواد الائمه است
هستی دوباره پاره گریبان، ولیّ عصر
جان داده با خیانت آن همسر پلید
نور دل امام خراسان، ولیّ عصر
باب المراد پشت درِ بسته مانده است
حجره برای او شده زندان، ولیّ عصر
آب است مهر مادر او، فاطمه، چرا
در حجره مانده با لب عطشان، ولیّ عصر
دارد میان هلهلهها ناله میزند
او گریه میکند، همه خندان، ولیّ عصر
✍️ علی مهدوی نسب (عبدالمحسن)
نوحه سُرای حریم قدس تو هستی
مویه کُنانند انبیا و ملائک
مهدی صاحب زمان، یگانه هستی
آجرک الله فی مصیبت جدّک