محرم ۱۴۴۶| تیر ۱۴۰۳| تهران | حسینیه همدانی
این نسخه را عمل کن و آویزه کن به گوش
جز در رضای حضرت صاحب زمان مکوش
چشمی به هم زدیم و جوانی تمام شد
ای دل بگیر عبرت از آن مرد یخ فروش
لوح سیاه قلب مرا دید و دم نزد
شرمندهام من از کرمِ شاه پردهپوش
گویید با امام زمان یابن العسکری
دیگر نمانده از فراق به دل طاقت و نه هوش
بار فراق و معصیتش خورد بر زمین
آن کس که بار ماتم او را کشد به دوش
جانم فدای داغ امامی که بین تب
میسوخت بین خیمه و داغش نشد خموش
مقتل نوشته است که زین العباد را
بستند بین سلسله بر مَرکبی چموش