آموزه‌های تربیتی مکتب اهل بیت علیهم السلام (جلسه اول)

ضرورت بحث ادب و تربیت در کلام امیر المومنین علیه السلام

  • آموزه‌های تربیتی مکتب اهل بیت علیهم السلام 
  • جلسه اول شبکه بیت العباس علیه السلام 
  • ضرورت بحث ادب و تربیت در کلام امیر المومنین علیه السلام 
  • معنای تربیت
  • هدف و غایت تربیت
  • ضعف‌های مکاتب تربیتی بشری
  • توجه دین به تمام ابعاد وجودی انسان
  • مرحله اول تربیت: خودسازی
  • و شناخت موانع تربیت و نقشه‌های شیطان
  • تربیت و هدایت، در پرتو نورِ امام




آموزه­های تربیتی مکتب اهل بیت علیهم السلام

استاد اوجی شیرازی

(شبکه جهانی بیت­العباس علیه السلام)

جلسه اول _ 16 مهر 1403:

  • ضرورت بحث ادب و تربیت در کلام امیرالمومنین علیه السلام
  • معنای تربیت
  • هدف و غایت تربیت
  • ضعف­ها و عجز مکاتب تربیتی بشری
  • توجه دین به تمام ابعاد وجودی انسان
  • مرحله اول تربیت: خودسازی
  • شناخت موانع تربیت و نقشه­های شیطان
  • تربیت و هدایت، در پرتوِ نور امام علیه السلام

اعوذ بالله من الشیطان اللّعین الرّجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم کن لولیک الحجۀ بن الحسن، صلواتک علیه و علی آبائه، فی هذه الساعۀ و فی کلّ ساعۀ، ولیّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عَیناً حتی تُسکنه أرضک طَوعاً و تُمتّعه فیها طویلاً.

ان­شاءالله امام عصر علیه السلام دعاگوی ما باشند و عرایض ما مورد رضایت و لبخند حضرت حجت سلام الله علیه قرار بگیرد.

  • ضرورت بحث:

عرض ما در باب آموزه­های تربیتی مکتب اهل بیت علیهم السلام است.

خب می­شد مباحث دیگری را مطرح کرد، اما ضرورت این بحث از این جهت است که امیرالمومنین سلام الله علیه فرمودند: «عَدَمُ الأَدَبِ سَبَبُ كُلِّ شَرٍّ

یعنی این همه شروری که امروز ما در عالم می­بینیم، این همه ناامنی­ها، این همه تعدّی­ها و تجاوزها و راضی نبودن به حق خودمان، اگر بخواهیم ریشه تمام اینها را پیدا کنیم، امیرالمومنین سلام الله علیه فرمودند: اینها به­دلیل بی­تربیتی و بی­ادبی است.

و دغدغه امروز تمام علمایی که در علوم انسانی کار می­کنند این است که یک سبک و روش تربیتی به جامعه ارائه دهند.

دیدید بعضی وقت­ها می­گوییم فلان بحث از نان شب واجب­تر است؟ امیرالمومنین سلام الله علیه یک فرمایشی دارند که می­فرمایند: «إِنَّكُمْ إِلَى اکتِسابِ الاْدَبِ اَحْوَجُ مِنْکُمْ اِلَى اکتِسابِ الْفِضَّةِ وَ الذَّهَب

خیلی عجیب است. یعنی دقیقا برخلاف سبکی که رودخانه جامعه­ی امروز دارد حرکت می­کند. از صبح می­بینیم مانند ماشین­های متحرکی شدیم که دنبال این هستیم که دینار و درهم و طلا و نقره کسب کنیم. اینها لازمه زندگی است، اما امیرالمومنین سلام الله علیه فرمودند: بیش از اینکه شما نیازمند به ذهب و فضه باشید، (به تعبیر من به نان شب­تان باشید) شما محتاج به کسب ادب هستید.

لذا اگر بگویم این عرایضی که ان­شاءالله در این جلسات عرض خواهیم کرد، از نان شب واجب­تر است، بیراهه نگفتم. و این هم فرمایش امیرالمومنین سلام الله علیه است.

 عنوان عرض ما این است: آموزه­های تربیتی مکتب اهل بیت علیهم صلوات الله.

  • معنای تربیت:

تربیت یعنی چی؟ تا می­گوییم تربیت، به ذهن­مان می­رسد فرزندم را چطور تربیت کنم. این یک قسمتِ مختصر از بحث عظیم تربیت است.

  • تربیت به معنای پرورش دادن هر چیزی، به نحوی که تمام قابلیت­های آن در جهت کمالش شکوفا شود.

معاویه شدن هم یک نوع قابلیت است. کسی این همه خباثت را بتواند در وجودش جمع کند. اما آیا این قابلیت، او را به سمت کمال می­کشاند؟ نمی­کشاند. پس به شکوفا کردن تمام قابلیت­هایی که انسان را به سمت کمال می­کشاند، می­گوییم تربیت.

متفکرین در جوامع مختلف غربی و شرقی، آمدند نظریاتی در این زمینه گفتند و مباحثی را مطرح کردند.

در جامعه امروز می­بینیم با وجود تمام امکاناتی که هر روز دارد از روز قبل بیشتر می­شود، هواپیما ساختند که سفرهای ما راحت شود، وسایل ارتباطی درست کردند که ارتباطات ما راحت­تر شود؛ اما وقتی که نگاه می­کنیم، می­گوییم هر روز، قربان دیروز. دیروز چقدر خوب بود. چه صفا و صمیمیتی بود. این هم فقط حرف من نیست. حتی خود مردم هم شهادت می­دهند. فقط هم حرف جامعه ایرانی نیست. کسی به نام فروید که سردمدار تفکر غرب است، در کتاب «تمدن و ملالت­های آن» که این کتاب را سال 1930 نوشته است، یک عبارتی دارد که می­گوید:

«انسان­ها در نسل­های اخیر به پیشرفت­های فوق­العاده­ای در زمینه علوم طبیعی و کاربرد تکنیکی این علوم دست یافته­اند و به چیرگی خود بر طبیعت استحکام بخشیده­اند. چنانچه پیش از آن، تصورناپذیر بود.»

(هزار سال پیش چطور فکر می­کردند؟ اما امروز چیزی که در رویای مردم هزار سال پیش بود، اتفاق افتاده است.)

«آدمیان، امروز به این دستاوردها افتخار می­کنند ولی به نظر میرسد که خود مردم هم متوجه شده باشند که این سلطه آنان، میزان لذتی را که از زندگی توقع دارند، افزایش نداده است و آنها را خوش­بخت­تر نکرده است. و ظاهراً مسلم است که بشر در زندگی امروزی، احساس خوش­بختی نمی­کند.»

فروید می­گوید خود مردم فهمیدند آن لذتی که توقع داشتند با ساخت این همه وسایلی که در طریق آسایش انسان باید به کار برود، حاصل نشده است. یعنی سبک دنیای امروز ما، با وجود تمام امکاناتی که آمده است، ما را خوش­بخت نکرده است. این چیزی است که ما فهمیدیم و سردمداران فکری جوامع غربی هم متوجه شده­اند.

از آن طرف شما بیایید تفکر سنتی را ببینید. گنون که سردمدار تفکر سنت­گراست، یک کتابی دارد به نام «بحران دنیای متجدد.» عبارت او این است که می­گوید: «سیر آگاهی انسان و معرفتی او، رو به زوال است. و به مرور، جنبه تاریکی وجود انسان، غالب بر جنبه­های دیگر او شده است. عصر آهن، عصر ظلمت است.»

یعنی دو تا فکر جدا، یک­جا با هم توقف می­کنند. یک­جا به هم می­رسند. همان موقعی که فروید دارد از زوال خوش­بختی صحبت می­کند، گنون دارد از زوال آگاهی صحبت می­کند.

یعنی انسان از خودش غافل شده است. معنای اینکه من کی هستم، اصلا من برای چی آمدم.

یک فرمایشی منسوب به امیرالمومنین سلام الله علیه است که: «رحم الله امرء عَلِمَ مِنْ اَيْنَ وَ في اَيْنَ وَ اِلي اَيْن.»

خدای رحمت کند، کسی را که بفهمد از کجا آمدم و کجا دارم زندگی می­کنم و به کجا خواهم رفت.

الان توجه دنیا فقط به جنبه مادی انسان است. حتی در این زمینه هم نتوانسته است لذت مادی برای انسان بیاورد. این موضوع هم چیزی نیست که الان من بیایم ثابت کنم. تمام بینندگان ما با تمام وجوشان درک می­کنند. بله، ماشینی که امروز دارند را، قدیم نداشتند. ولی لذتی که قبلا می­بردند، الان نمی­برند.

خانه­هایی که امروز دارند را، قبلا نداشتند. یک خانه بوده است، پنج تا خانواده در آن زندگی می­کردند. ولی می­گویند چه حالی بود. چه لذتی بود. چه صفایی بود.

همه ما این حس را چشیده­ایم. علتش چیست؟ علتش این است که ما خودمان را فراموش کردیم!

  • آن چیزی که امروز، مصیبت و بلای خانمان­سوز بشر شده است و انسان را دارد به پرتگاه و لبه سقوط می­رساند، این است که خودش و ارزش­های خودش را فراموش کرده است!

چه می­شود که من خودم را فراموش می­کنم؟ چه می­شود که من یادم می­رود چه کسی هستم؟ خدا چه گوهری به من داده است؟ و به چه مقامی می­خواهم برسم؟

خب همه حیوانات دارند از بهره جنسی، استفاده خودشان را می­برند. همه دارند می­چرند. همه دارند خودشان را تخلیه می­کنند. همه می­خوابند. همه بلند می­شوند. اما آیا من هم این­طور هستم؟ فرق من با مابقی موجودات چیست؟

وقتی گرگ و شغال را نگاه می­کنی، هزار سال پیش همین­طور زندگی می­کردند، الان هم دارند همین­طور زندگی می­کنند. ولی وقتی می­بینم زندگی انسان هر روز دارد فرق می­کند، یعنی خداوند متعال، قوه­ای در وجود من گذاشته است که می­توانم رو به تعالی حرکت کنم. ترقی داشته باشم. رشد داشته باشم. اما در حقیقت می­بینم فقط دارم با آهن بازی می­کنم. لذت من، آگاهی من، آرامش درون من، کم شده است. برای چی؟ برای اینکه خودم را فراموش کردم.

چه باعث می­شود من خودم را فراموش کنم؟ خداوند متعال در سوره حشر، آیه 19 می­فرماید: «وَ لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللهَ» نباشید مثل کسانی که خدا را یادشان رفته است.

خدا را یادم برود، چی می­شود؟ «فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ.»

فراموش کردن خدا طوری است که وقتی خدا را فراموش کنی، اتوماتیک­وار، خودت را هم فراموش می­کنی.

چون آن چیزی که می­تواند مرا به گوهر وجود خودم رهنمون شود و مرا یادآوری کند که چه مقامی دارم، یاد خداست.

به قول امیرالمومنین سلام الله علیه،

(جان عالم فدای امیرالمومنین باد. که در دهر، هر خبری هست، درِ خانه اهل بیت علیهم السلام است. این ادعا نیست. و ان­شاءالله در این جلسات، برای بینندگان عزیز ما این مسأله ثابت خواهد شد.)

دَوَاؤُكَ فِيكَ وَ مَا تَشْعُرُ / وَ دَاؤُكَ مِنْكَ وَ مَا تَنْظُرُ

وَ تَزعم أَنَّكَ‏ جِرْمٌ‏ صَغِيرٌ / وَ فِيكَ انْطَوَى الْعَالَمُ الْأَكْبَرُ.

تو فکر می­کنی یک جرم کوچکی هستی. تو فکر می­کنی همین آدمِ 80 کیلو وزن و دو متر قد هستی. اما خدا یک عالم بزرگی در وجود تو قرار داده است. تو می­توانی به چنین مقامی برسی و به چنین رشدی برسی.

من الان فقط به جوامع غرب، کاری ندارم. حتی کسانی هم که فقط به جنبه معنوی انسان نگاه می­کنند. پیغمبر اکرم فرمودند: «لاَ رَهْبَانِيَّةَ فِي اَلْإِسْلاَم.» اصلا اینکه در رهبانیت بیفتم و بزن به حلقه رندان و هر آنچه بادا باد، این را هم ما در اسلام نداریم.

  • آن روشی، روش موفق در تربیت و سعادت انسان است که بتواند به تمام جوانب بشر، توجه کامل داشته باشد.

وقتی شما یک دستگاهی ساختی، شما خودت می­دانی چی ساختی. لذا خودت می­توانی دفترچه راهنمای آن را بدهی. آن کسی که انسان را خلق کرده است، او خودش می­داند چی آفریده است. او خودش می­داند چه چیزی انسان را به آرامش می­رساند.

امروز داریم می­بینیم دیگر. این همه وسایل آسایشی بیشتر شده است، به نظر شما خودکشی­ها کمتر شده است؟ طلاق کمتر شده است؟ بچه­های فراری کمتر شده است؟ جنگ و خون­ریزی کمتر شده است؟

ما نمی­خواهیم بگوییم امکاناتی که امروز به دست بشر آمده است، بد مطلق است. لابد انسان در این زمانه دارد زندگی می­کند، و ما به وسیله همین تکنولوژی، امروز داریم با مخاطبین­مان حرف می­زنیم.

حرف ما فقط این است که توجه تک بعدی مکاتب به انسان موجب شده است که انسان هر روز دارد به پرتگاه و هلاکت نزدیک می­شود.

این همان فرمایش صدیقه کبری سلام الله علیهاست. وقتی آمدند در مسجد، شما ببینید که الان بنده دارم اینجا با شما صحبت می­کنم، من سابقه خطابه و سخنرانی دارم. لذا دارم حرف­هایم را می­زنم. ولی صدیقه کبری سلام الله علیها هیچ­جا پیدا نمی­کنید که قبل از خطبه فدکیه، خطبه خوانده باشند. بعد آمدند یک خطبه­ای خواندند که تمام خطبای عالم، انگشت تحیّر به دهان گرفتند که صدیقه کبری سلام الله علیها چه گفتند.

بعد هم نه در حالت معمولی؛ کسی که داغ دیدند، چنان داغی. کسی که پیکرشان از آزارهایی که سقیفه بر ایشان وارد کرده است، انقدر شکسته شده است؛ با این حال آمدند وارد مسجد شدند، فریاد زدند: «ایها الناس! کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ» شما لب پرتگاه جهنم بودید. به امروز خودتان نگاه نکنید. «فَأَنْقَذَکُمُ الله بِأبی.» خدا به­وسیله پدر من بود که شما را نجات داد. به وسیله پیغمبر اکرم بود که شما را از لبه پرتگاه نجات داد.

عرض این است: اینکه انسان توجه تک بعدی به وجود خودش داشته باشد، باعث می­شود به جایی برسد که خدا می­فرماید: «أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلّ.» (اعراف/179). چرا می­شوند مثل حیوان، بلکه بدتر از حیوان؟

بعد می­فرماید: «أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُون.» چون غافل هستند. از چه چیزی غافل هستند؟

چون از گوهر وجود خودشان غافل هستند، از حیوان هم بدتر می­شوند.

چرا از حیوان بدتر شوند؟ برای اینکه حیوان قابلیت رشد و کمال ندارد، اما تو داری! برای این، تو از حیوان بدتر می­شوی.

حالا ما می­بینیم یک انسان متدین، مثلا نمازهایش را می­خواند. زیارت می­رود. در ایام عزای اهل بیت، عزادار است. در ایام سرورشان، مسرور است. اما وقتی که بحث تربیت پیش می­آید، من می­خواهم بچه­ام را تربیت کنم، می­خواهم همسری انتخاب کنم برای خودم یا برای فرزندم، اصلا می­خواهم خودم را درست کنم، خودم را تربیت کنم، نگاه من این است که دیگران به ما چه نسخه­ای دادند. این فهم نادرست از دین است.

عزیز من، دین، یعنی روش زندگی کردن.

ما نباید دین را منحصر بدانیم در یک­سری مناسک، در یک­سری تشریفات، که مثلا کسی از دنیا رفت، شانه­اش را بگیری، بگویی إسمع، إفهم. این­طور نماز بخوانی. خطبه عقد را این­طور بخوانی. اینها سر جای خودش، اما دین، یعنی سبک فکر کردن.

شما یک یخچال نو خریدی، بخواهی توی برق بزنی، دفترچه راهنمای آن را می­خوانی. اگر امروز ما زمین خوردیم، به­دلیل این است که دفترچه راهنمای خودمان را نخواندیم.

ما می­خواهیم بگوییم دفترچه راهنمای ما چیست. فرمایشات اهل بیت علیهم السلام یعنی چی.

اگر من بخواهم آدم زندگی کنم، بخواهم آن هدفی که خداوند متعال برای من در قرآنش به تصویر کشیده است، بخواهم به این هدف که إِلَّا لِيَعبُدُون (ذاریات/56) است، برسم، چطور باید زندگی کنم؟ باید چی کار کنم؟

إِلَّا لِيَعبُدُون، یعنی زندگی من در مسیر عبودیت باشد.

فقط هم بحث نماز نیست که بگویم نماز بخوانید، گناه نکنید.

دین برای اینکه شما بهترین مجری باشید، چه برنامه­ای دارد؟ برای آن آقایی که دارند از ما فیلم­برداری می­کنند، بهترین فیلم­بردار باشند، چه برنامه­ای دارد؟ برای من که دارم صحبت می­کنم، در کار خودم، در فرزند بودن خودم نسبت به پدر و مادرم، در پدر بودنم نسبت به فرزندم، همسر بودن نسبت به همسرم، مبلّغ دین بودن نسبت به دینم، چگونه می­توانم بهتر باشم؟

دین متولی این امور است که به ما یاد بدهد.

لذا عرض این است که دین ما به تمام ابعاد وجودی انسان توجه کرده است؛ کما اینکه خداوند متعال در سوره طه، آیه 50 می­فرماید: «أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ» خلق کرد، «ثُمَّ هَدَی.» بلافاصله بعد از مسأله خلق، مسأله هدایت را پیش می­کشد.

هر چیزی را من خلق کردم، به سمت آن چیزی هم که او را به سمت کمال می­کشاند، هدایتش کردم.

بعد جوانب انسان را که نگاه می­کنی، می­بینی بحث عقلی دارد، فکری دارد، اعتقادی دارد، عاطفی دارد، روانی دارد، فرهنگی دارد، سیاسی دارد و… . خداوند متعال، جوانب مختلف یک انسان را مطرح کرده است. امروز می­بینیم نگاه غرب به انسان یک نگاه مادی است. کسی می­خواهد این را منکر شود؟ الان غرب می­تواند نظریه معنوی به انسان بدهد؟ ته­اش این است با اینکه اینها قدرت برتر را قبول ندارند، اما می­گویند بیا یک قدرت برتر را برای خودت توهم کن که به آرامش برسی. این غرب.

شرق چی می­گوید؟ شرق اصالت را به چی می­دهد؟ به جامعه می­دهد. به اجتماع می­دهد.

امروز ما ارتباط داریم با بعضی از کشورهای شرقی و کسانی که حتی به موفقیت­های امروزی هم رسیدند و غیر مسلمان هستند و نسبت به اسلام تحقیق می­کنند. ما گاهی با اینها صحبت می­کنیم و جلساتی داریم. حقیقتا آدم اینها را که نگاه می­کند، می­بیند به ماشین­های متحرکی تبدیل شدند که از عاطفه خبری نیست. از ابعاد دیگر انسانی خبری نیست. یعنی واقعا فاتحه شرق، قبل از غرب خوانده شده است.

حالا توی این بلوا و بیچارگی دنیایی که امروز طوفان بلا آمده، آب آمده بالا، ایمان به تو آورده­ام ای نوح کجایی؟

توی این گرداب و مردابی که دارد ما را پایین می­کشد، خداوند متعال برنامه داده است؛ اما علاوه بر برنامه، به ما معلم و استاد داده است. یک کسی باید بالای سر من باشد و دست مرا بگیرد. این می­شود مقام امامت، مقام حجت اللهی.

به همین دلیل است که خداوند متعال می­فرماید هر گروهی که تا روز قیامت بیاید، بشیراً و نذیراً. یک امام و هادی باید بالای سر او باشد.

دارم سفره بحث را پهن می­کنم که بینندگان عزیز بدانند که ان­شاءالله در محضرشان خواهیم بود، چه مباحثی را مطرح می­کنیم.

عرض ما چه شد؟ می­خواهیم مباحث تربیتی بگوییم. معنای تربیت را عرض کردیم.

  • حالا چرا آموزه­های تربیتی در مکتب اهل بیت علیهم السلام؟

شما بیا مکاتب مختلف دنیا را بررسی کن. آخر چرا؟ مگر من قرار است چند بار زنده باشم که بیایم آزمون و خطا کنم؟ خودشان دارند امسال نظریه صد سال پیش خودشان را رد می­کنند.

بعد مگر من چقدر می­خواهم زندگی کنم؟ که بیایم خودم را موش آزمایشگاهی کنم. آنها راهی ندارند. آنها دارند تجربه می­کنند. آزمون و خطا می­کنند. و هر روز به چیزی می­رسند که دیروز نرسیده بودند. فردا آن یکی را انکار می­کنند.

حالا چرا در مکتب اهل بیت علیهم السلام؟ چون به قسم حضرت عباس سلام الله علیه، چیزی که اهل بیت علیهم السلام بگویند، مو، لای درزش نمی­رود.

وقتی اهل بیت فرمودند فرزندت را در تربیت، به 3 تا هفت سال تقسیم کن، هفت سال اول چنین باش و چنان باش، تا بچه تو به سعادت برسد، می­توانی با دل قرص بروی بگویی امام صادق من این را فرمودند. کسی که از طرف خدا آمده است، این را گفته است.

ولی وقتی من بیایم نظریات شرق و غرب را بگویم، نمی­توانم قسم بخورم که این راه سعادت است.

  • هدف و غایت تربیت چیست؟

جوامع غربی و شرقی، قابلیت انسان را در چی می­بینند؟

ما می­گوییم تربیت، نه اینکه کسی همیشه لباسش صاف باشد. قاشق را دست راست بگیرد، چنگال را دست چپ بگیرد. جایی که می­رود، مودب باشد، همه به او بگویند آفرین. یا به موفقیت­های مادی خاص برسد. اینها را هم ما ضمن کار داریم، ولی اینها پله اول مسأله تربیت ماست.

وقتی ما بحث قابلیت انسان را مطرح می­کنیم یعنی قابلیت إِلَّا لِيَعبُدُون. یعنی قابلیت اینکه بتواند به مقامی برسد که خلیفۀ الله از او راضی باشد. و رضوانٌ مِن الله أکبر، نصیبش شود.

وقتی خدا نعمت­های بهشت را بیان می­کند از حور و قصور و جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَار، آخرش به اینجا می­رسد که و رضوانٌ مِن الله أکبر. همه را کنار بگذار، آن بالایی را بچسب: رضوانٌ مِن الله أکبر. اینکه خدا از تو راضی باشد، چه حس و حال قشنگی به تو می­دهد.

خدا من چی کار کنم تو از من راضی باشی؟

اصلا مگر تو حالی به حالی می­شوی که امروز راضی، فردا ناراضی باشی؟

خدا می­فرماید نه، ولی من یک بنده­هایی خلق کردم که اگر آنها راضی باشند، من راضی هستم. اگر آنها ناراضی باشند، من ناراضی هستم.

لذا وقتی حرم امام رضا جانمان سلام الله علیه می­رویم، می­گوییم: «يا وَلِيَّ الله، إنّ بَيْنى وَ بَيْنَ اللهِ عزّ و جلّ ذُنُوباً لا يَأْتى عَلَيْها إلّا رِضاكُمْ.» امام رضا، شما از من راضی باشید که خدا هم راضی شود.

  • پس چرا ما نمی­آییم آموزه­های تربیتی را در مکاتب مختلف بررسی کنیم؟

یکی اینکه چون ما یک جان داریم. یک عمر داریم. یک کوپن در این دنیا داریم.

ثانیا اینکه سایر مکاتب، قابلیت­های انسان را محدود می­دانند. ولی دین، قابلیت انسان را به نحوی می­داند که به آن حدّ اعلاء می­رسد.

و ثالثا روش پرورش دادن آنها، روشی است که خودشان به عجز و ناتوانی و فشل بودن و شکست خوردنش اقرار کردند.

حالا در جلسات بعدی، چه مباحثی را می­خواهیم مطرح کنیم؟ مخاطبین محترم برنامه منتظر چه مباحثی باشند؟

مراحل و دسته­بندی بحث را عرض کنیم و بگوییم در هر مرحله­ای چه مباحثی را مطرح خواهیم کرد. ان­شاءالله.

  • قدم اول تربیت:

می­دانید که خداوند متعال در قرآن، خطاب­های مختلفی دارد. در آیه 6 سوره تحریم می­فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا، یعنی به اهل ایمان خطاب می­کند. چون کسانی که اهل ایمان نیستند، اصلا دنبال نسخه خدا نیستند. می­گوید تویی که ایمان آوردی، باید دنبال نسخه من باشی.

«الإسلامُ هُوَ التّسليم.» اسلام، یعنی تسلیم خدا بودن.

حالا امروز مد شده است می­پرسند حاج آقا، چرا ما باید نماز را عربی بخوانیم؟ چرا باید رو به قبله بخوانیم؟ یا سوالات دیگر. اسلام یعنی تسلیم. یعنی تعبّد. یعنی خدایا تو گفتی، چشم. حالا علتش را یا می­دانم، یا نمی­دانم. اما می­دانم که تو مرا به بیراهه نمی­بری. این می­شود معنای اسلام.

خدا می­فرماید: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا! ای کسانی که ایمان آوردید، ای کسانی که آمدید دل در گرو محبت خدا و رسول خدا و حجج الهی سپردید، می­خواهید توی مسیر فلاح و رستگاری قدم بردارید، کمکتان می­کنم.

اول: قُوا أَنْفُسَكُمْ.

قبل از اینکه به منبر بروی، خودت را درست کن. قبل از اینکه بگویی بچه بیا نصیحتت کنم، نمازت را این­طور بخوان، بچه دروغ نگو، خودت دروغ نگو. قُوا أَنْفُسَكُمْ.

بحث ما بحث تربیتی است؛ اما «اَلْكَلاَمُ إِذَا خَرَجَ مِنَ اَلْقَلْبِ وَقَعَ عَلَى اَلْقَلْب.» چه بسا سخنورانی داریم درجه یک، ولی وقتی که می­بینی، خدا می­داند در درون چه خبر است. در حقیقت چرا امروز جامعه به اینجا کشیده شده است؟ چون حتی می­بینیم مایی که امروز می­خواهیم مردم را به خیراتی دعوت کنیم، تبدیل به ضبط صوت شدیم. حفظ کنم، پخش کنم. پس کِی خودم؟ می­خواهی اثر بگذاری، خودت را درست کن.

وقتی می­گوییم مباحث تربیتی، همه فکر می­کنند چطور بچه­ام را تربیت کنم. بله، اصلا فشار بحث ما و توجه عمیق بحث ما روی تربیت فرزند ماست. ولی قبلش من باید خودم را درست کنم. می­فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً.» (تحریم/6) خودت و خانواده­ات را از آتش نجات بده و در امان بدار. یعنی اول من باید چی کار کنم که جهنمی نشوم. جهنمی که «وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَة.» (تحریم/6) جهنمی که هیزمش خودم هستم.

پس اولین قدم، خودسازی است.

اینکه اهل بیت علیهم السلام برای خودسازی چه دستوراتی دارند، ان­شاءالله جلسه آینده عرض می­کنم. خیلی مباحث مهمی است.

حالا من توی مسیر خودسازی و تربیت خودم، خواستم نسخه­های اهل بیت علیهم السلام را به کار ببرم. مشکل کجاست؟

یک موقع من می­خواهم کشور خودم را آباد کنم، بسم الله. میآیم آباد ­کنم، اما دشمن از در و دیوار دارد به من حمله می­کند. من الان چطور به کار خودم برسم؟

اینجا ما باید دشمن­شناسی کنیم. ما بیاییم استراتژی­های شیطان را بشناسیم. شیطانِ قسم خورده­ای که می­خواهد ما را گمراه کند. از کجا می­خواهد حمله کند؟

باید اینها را بشناسیم. سیستم دفاعی را در برابر شیطان تقویت کنیم. در مسیر خودسازی کردن، نقشه­های شیطان را که اهل بیت علیهم السلام به ما لو دادند، بشناسیم.

آقاجان، اگر سوالات امتحانی و سوالات کنکور لو برود، دیگر همه راحت هستند. خب اهل بیت علیهم السلام سوالات را لو دادند. نقشه­های شیطان را نقش بر آب کردند. کجا باید اینها مطرح شود؟

سَلِالمَصانِعَ رَکباً تَهیمُ في الفَلَواتِ / تو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی؟

تو در کنار فراتی، ندانی این معنی / که اهل بادیه دانند، قدر آب فراتی.

ما فرمایشات اهل بیت علیهم السلام در دستمان است. که به خدا قسم اگر تمام اندیشوران عالم، جمع شوند، نمی­توانند یک خط از فرمایشات امیرالمومنین علیه السلام را بدل­سازی کنند.

حالا موانع را شناختیم. قدم بعد چیست؟

یک تشبیه به کار ببرم. در تشبیه و مثال هم که نمی­شود کسی مناقشه کند.

من انسان را به یک بذری تشبیه می­کنم. این بذر می­تواند یک درخت پر میوه و پر شاخ و برگ شود. اما شما برو این بذر را روی طاقچه بگذار. ده سال هم روی طاقچه باشد. ممکن است کرم بزند. خشک شود. از بین برود. نه میوه­ای می­دهد، نه ثمری.

خدا ما را خلق کرد، این قابلیت را هم گذاشت. مثل بذری که قابلیت دارد بشود یک درخت. ولی بذر چطور یک درخت می­شود؟ نیاز به دو چیز دارد:

  1. بستر مناسب. باید آن را توی خاک بگذاری.
  2. باید نور به آن بتابد.

شما این دانه را ببر، در بهترین کودها و خاک­ها بگذار اما در یک جایگاه ظلمانی. رشد نمی­کند.

عرض این است که در خودسازی وقتی که ما آمدیم سیستم دفاعی را قشنگ چیدیم، حالا بسم الله، می­خواهیم بیاییم خودمان را درست کنیم،  باید ببینیم بستر چیست.

  • بستر ما آن سبک تربیتی است که اهل بیت علیهم السلام برای هدایت هر کدام از ما فرمودند.

و آن نوری هم که می­خواهد به ما بتابد، فرمودند: «لَنُورُ اَلْإِمَامِ فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ اَلشَّمْسِ اَلْمُضِيئَةِ بِالنَّهَار.»

به خدا قسم که نور امام در دل شما، از نورافشانی خورشید بیشتر است.

و ته­اش می­خواهیم آب پاکی را روی دست خودمان بریزیم که:

  • ما هدایت نمی­شویم، مگر اینکه أَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّماء.

مگر اینکه خودمان را در معرض این نور قرار بدهیم.

کسی نیاید بپرسد من چطور از نور بهره ببرم؟

_ خانه­ات را رو به نور بساز، پرده را کنار بزن، نور می­تابد. جاروب کن تو خانه و پس میهمان طلب.

در قدم بعد، می­آییم سراغ «وَ أَهْلِيكُمْ.»

الان من خودم را درست کردم. ان­شاءالله. مرحله بعد فرمودند: «کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ.»

همه شما مسئول هستید نسبت به اطرافیانتان. یعنی امروز من که اینجا نشستم، الان در مقام یک سخنور و مبلّغ مذهبی هستم، اگر امام عصر علیه السلام بپذیرند. جایگاه­های دیگری هم دارم. من فرزند هستم. من پدر هستم. من همسر هستم. من برادر هستم. نسبت به تمام جایگاه­هایی که دارم، مسئولیت دارم.

من چگونه می­توانم بهترین پدر باشم؟ چگونه می­توانم بهترین فرزند باشم و…؟

اما در بین تمام اینها، الان زوم بحث تربیتی، روی فرزند است. چون یک ورق سفید دست شما می­دهند، شما باید روی آن خط بکشی. یا نقاشی می­کنی، یا خط خطی می­کنی. یا به آن ارزش می­دهی، یا بی­ارزشش می­کنی. لذا در مباحث تربیتی، گرچه ما باید نسبت به تمام جوانب خودمان متوجه باشیم، اما زوم مسأله روی تربیت فرزند است.

پدر می­گوید بچه من به راه بد رفت. الان داری می­گویی؟! بعضی روایات ما هست که وقتی 21 ساله شود، دیگر کار خیلی بیخ پیدا می­کند.

برای تربیت فرزند، امروز من باید خودم را درست کنم.

وقتی می­خواهم همسر انتخاب کنم، چشم و ابرو سر جای خود، اما بدانم او چطور می­تواند در آینده مادر بچه من باشد؟ ان­شاءالله روی اینها صحبت می­کنیم.

بعد ازدواج صورت گرفت، رفتار دوره عقد روی فرزند من اثر می­گذارد، در حالی که هنوز جنین منعقد نشده است. رفتارهای ما در دوره جنینی اثر دارد. روایاتش را عرض می­کنم و می­خوانم. تا ببینید روایات اهل بیت علیهم السلام چه منبع غنی است. و این همه سال است بشریت این همه ادعا دارد، نتوانسته یک خط از این فرمایشات را بیاورد.

جلد، جلد، کتاب می­نویسند، ده سال بعد خودشان همه این­ها را انکار می­کنند.

بعد حالا بچه به دنیا آمده است.

  • به دنیا آمدن بچه، شروع تربیت نیست. تداوم تربیت است.

اینجا اهل بیت علیهم السلام، به 3 تا هفت سال تقسیم کردند.

فرصت ما تمام شده است. خیلی خلاصه فقط سرفصل­ها را گفتم که مخاطب ما بداند در این جلسات چی می­خواهیم بگوییم. ان­شاءالله عرض خواهیم کرد در این 3 تا هفت سالی که اهل بیت علیهم السلام به ما فرمودند، چه کار باید انجام داد که بتوانیم مربی خوبی برای فرزندانمان باشیم و بچه­ای تربیت کنیم که به درد خدا و امام زمان علیه السلام بخورد. ان­شاءالله.

اللهم عجّل لولیّک الفرج

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *